پسر گلم فدات شم، فداى اون چشات شم, قربون اون نگات شم
يه سلام برفي به همه دوستاي خوبم
اول از همه از اين كه اين همه مدت نتونستم بيام و مطلب بذارم معذرت مي خوام. دوم اينكه از لطف و محبت همه شما همراهان هميشگي وبلاگ عرفان گل پسرم كمال تشكر رو دارم و شرمنده محبت هاتونم.
منم مثل همه ماماناي شاغل واسه خودم گرفتاريهايي دارم و واقعاً با اينكه خيلي دوست داشتم وبلاگ رو بروز كنم ولي فرصتش پيش نميومد. عرفان عزيز هم كه روز به روز داره بزرگتر و شيرين تر مي شه و اداهاش هم بامزه تر.
قربون اون ناز نگات مااااادر
والاس مامان
نمي دونم از چي بگم . از كدوم كاراش واسطون تعريف كنم. اونقدر گل پسرم ماشاا... با ادب و منظم هستش كه نگو. وقتي بازي مي كنه مراقب اسباب بازي هاشه و آخر كاري هم همشونو جم مي كنه و مي بره ميذاره سر جاش. حتي از بيرون كه ميايم خونه كفشاشو با اون دستاي كوچولوي نازش جفت مي كنه و مياره ميذاره سر جاش.
قربون پسر با كلاسم برم من
گل پسرم عاشق بيرون رفتنه و هر وقتم كه سوار ماشين ميشه مي گه ناناي يعني ضبط رو واسش روشن كنيم. شيطونكم انگاري كه آهنگارو مي فهمه و سرشو تكون مي ده و از خودش صدا در مياره.
عرفاني عاشق كمك كردن به مامان و باباشه. موقع خوردن غذا وقتي مي گم بيا سفره رو بنداز با چنان ذوقي ميادكه نگو. وقتي هم كه چيزي مي خوره و من مي گم برو جارد دستي رو بيار . ميره و مياره و خونه رو تميز مي كنه.
گل پسرم تازه دو سالگيش كامل شد و من خدا رو به خاطر داشتن همچين فرزندي هزار بار شاكرم. بچه آروم و اجتماعي اي بار اومده و خدا رو شكر بزن بهادر نيست. البته اگه كسي اذيتش نكنه اون با كسي كار نداره.
وقتي كاري رو انجام مي ده مي گه تشويق و واسه خودش دست مي زنه. عرفاني با حيونا هم رابطش خوبه خصوصاً عاشق گربه هاست و اگه ببينه مي دوه دنبالش. تاب بازيم كه نگو . تو خونه سوار تابش كه مي شه بهم مي گه كه واسش تاب تاب تا بازي رو بخونم و هلش بدم. اونم كلي ذوق ميكنه.
عرفان جونم تولد دو سالگيت مبارك
تولد دو سالگي عرفانيم رو خونه باباجون اينا گرفتيم. خيلي مختصر و خودموني بود. چون تو ماه صفر افتاده بود و فقط يه كيك خريديم. كادوهاي تولد پسرم شامل:
يه خونه پارچه اي و بازي چكش TOLO از طرف مامان فريبا و يه ماشين فلزي از طرف بابا محمد- دو تا عروسك از طرف خاله الهام- يه بلوز كاموا از طرف دايي مسعود- يه شلوار لي از طرف مامان جون- مبلغي هم پول از طرف باباجون بود كه دست همگي درد نكنه.
عرفاني عاشق ماشين هايي كه رو سقفشونن چراغ يا آژير دارند و به همشون هم مي گه آمبالانس( آمبالانس). حرف زدن عرفاني هم كه نگو شيرين تر از قنده. بعضي كلماتي رو كه مي تونه بگه :
برف = برت سر جاش= سججاش كفش= تفش گرگ= گوگ گربه= پيشي باد= با لامپ= لامب آقا محمد = آاا ممد نارنگي= ناننگي هر نوع نوشيدني گازدار= فير اسب= اسپ پليس= پليسي قاشق= قاقق بشقاب= بقاب دفتر= دتتر شلوار= شبار بلوز= بليز تولد= بولد دريا= دايا قايق= قاقق كيك= كييك پويا= پو خاله= حاله سلام= س لام موز= موووز نمك= ننك بيرون= دردر سگ= شگ تاب بازي توپ شير باد مداد دستا بالا تاب بازي غذا سيب
مهر ماه بود كه با باباجون چهار تايي رفتيم شمال. جاتون خالي اونقدر خوش گذشت كه نگو. عرفاني از وقتي اونجا مستقر شديم يه ريز مي گفت دريا، قاقق. ما هم مي خنديديم. از شانس ما دو روز اول بد جوري باروني بود و عرفان رو به زور قانع كرديم كه بيرون باده و سرده و نميشه بريم دريا.
روز سوم كه هوا خوب شد رفتيم كنار دريا و كلي بازي كرديم با هم. عكس گرفتيم.
وقتي موج ها ميومدن ساحل عرفاني جيغ مي زد و مدويد و دوباره مي رفت كنار دريا.
يه روز رفتيم لاهيجان و سوار روز آخر هم رفتيم آستارا و سئار قايق شديم. عرفاني به زور از قايق دست كشيد. و برگشتيم خونه و وسايلارو جمع كرديم و به طرف خونه راهي شديم.
عرفاني عشق قاقق
خداحافظي عرفاني از دريا
عرفاني شده همه دلخوشي و دل مشغولي من و باباش. دلمون ميخواد هچ كم و كسري تو زندگيش نداشته باشه و چيزايي رو كه ما تو بچگي آرزوي داشتنشونو داشتيم براش فراهم كنيم و تو حسرت بزرگ نشه.
الهي شكر
اميدوارم دفعه بعدي كه ميام براتون مطلب بذارم خيلي دير نباشه. به اميد اون روز
مراقب خودتون باشيد دوستاي مهربون
شكار لحظه ها توسط بابا محمد
ناخدا عرفان
عرفان عشق پيشي
عرفاني متعجب
عرفاني در حال خوردن فير( دلستر)
پسر كو ندارد نشان از پدر
عرفاني عشق نقاشي
خوشتيپ مامان
عرفان د دري
ننه عرفان
عرفاني مشغول تعمير جاروبرقي