ني ني ناز مامي ني ني ناز مامي ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

ني ني ناز مامي از راه رسید!! هوراااااااا

سه ماهگی عرفان کوچولو و اولین مسافرت سه تایی

  عرفان کوچولومون هم داره کم کم بزرگ می شه و بازیگوش و من هم بیشتر از قبل سرگرم اون. به همین خاطرم نمی تونم سر فرصت مطلب تو وبلاگش بذارم ولی خیلی دلم می خواد زود زود آپ بشه. خووووب کاریشم نمی شه کرد چون جوجه نوک طلا اونقدر مشغولم می کنه که خدا می دونه. وروجک مامی دیگه کم کم داره همه چی رو متوجه می شه و دلش بازی می خواد . وقتایی که کارهامو       تموم می کنم می خواد که بازیش بدیم منم که واقعاٌ بعضی وقتا اونقدر بی انرژی و خسته می شم که نای بغل کردنشم ندارم ولی با این حال بازم بازیش میدم. ماشاا... خیلی شیطونه . یه وقتا اداهایی در میاره که آدم همینجوری درسته می خواد قورتش بده.&n...
15 اسفند 1390

ختنه کنون و واکسن زنون عرفانی

  بالاخره روز موعود فرارسید. روزی که گل پسرم باید ختنه می شد. من خیلی استرس داشتم. آخه دلم نمیومد عرفانی رو اوف کنیم آخه خیلی کوچولیه و گناه داشت. ولی مامانم گفت الان وقتشه و اگه بزرگتر بشه غلت می زنه و بیشتر براش سخت می شه. منم به ناچار رضایت دادم.    گل پسری رو آماده کردیم و با مامان جون و بابی جون رفتیم ختنه کنون رو به جا بیاریم. وقتی رسیدیم مطب دکتر من استرسم بیشتر شد. نوبتمون که شد رفتیم تو و عملیات شروع شد. اول دکتر آمپول بی حسی زد به عرفانی من ندیدم ولی صدای گریشو شنیدم. آخه مامانم نذاشت تو اتاق بمونم و گفت تو نبین برو بیرون. منم تا نزدیکی در اتاق رفتم ولی بیرون نرفتم . بعد بابی جون نی نی که رفت پاهاش...
14 اسفند 1390

به دنیا خوش اومدی گل پسرم

گپی با خوانندگان وبلاگ: سلام به همه خواننده های عزیز وبلاگ نی نی ناز مامی که همیشه به ما لطف دارین. از اینکه اینقدر دیر مطلب می ذارم شرمندم. همین الانشم عرفان گل پسر روی پام خوابیده و دارم تکونش می دم که بیدار نشه تا زود زود مطالبمو بنویسم. باور کنین اونقدر وقتم پره که گاهی گلاب به روتون وقت دست به آب ندارم!! خودمم خیلی دلم واسه نوشتن تنگ شده بود. آخرای بارداری هم مشغول سیسمونی بودم و هم یه کم اذیت شدم و مجبور بودم استراحت کنم چون کمر درد اجازه نشستن بهم نمی داد. حالا اومدم با کلی حرف و عکس های خوشگل از پسرمون عرفان...  گل پسرم عرفان " بالاخره روزی که همیشه منتظرش بودم رسید ، همون لحظه رویایی . شب قبل ...
16 دی 1390

صبح بخير گل پسرم

سلام دلبند مامان. خوبي گلم؟ اوضاع چطوره؟‌ديگه داري كم كم بزرگ تر مي شي و فكر كنم جات هم داره واسط تنگ ميشه!آخي  الهي.  ماماني اين چند مدت كه مطلب نتونستم بذارم يه كمي سرم شلوغ بود. يكي از عزيزترين كسامونو يعني شوهر خاله رو( عباس آقا) از دست داديم. خيلي واسمون دردناك بود. بيچاره 2 ماه تو بيمارستان عذاب كشيد.خدا بيامرزدش. روحش شاد.(فاتحه)                                                &...
23 مرداد 1390

گل پسره تاج سره ...

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب غربت است و به شکر اندرش مزید نعمت... بالاخره روز موعود (سونوگرافی) رسید. دل تو دلم نبود. قلبم انگار می خواست از سینه باید بیرون. هیجان داشت منو می کشت همینطور بابی رو.چون امروز معلوم می شد که نی نی مون گل پسره یا ناز پری. بالاخره رفتیم تو. دکتر شروع کرد به سونوگرافی .  آخ که چه ناز لالا کرده بودی عسل مامی و چقدر بزرگ شده بودی . ستون فقراتت ، سر و گردن و بدنت رو می شد براحتی دید . رو به پائین لالا کرده بودی. من خودم جنسیتت رو دیدم!!. وای نمی دونی چقدر ذوق زده شدم. می خواستم داد بزنم از شادی . چون یه گل پسر ناز توپولی رودیدم رو مانیتور.         ...
23 تير 1390

لوپ لوپ مامي تولد 17 هفتگيت مبارك

             سلام به روي ماهت امروز 17 هفتگيت كامل ميشه و ني ني نازم ديگه كم كم داره بزرگ ميشه . وزنت حدود 155 گرم و اندازه قدت 12.7 سانتي متر است؛ تقريبا به اندازه يك پياز بزرگ. ني ني نازم الان  مي تونه مفصلهاشو تكون بده و حركت بكنه. اسكلت ني ني نازم هم كه تا حالا به شكل غضروف نرم بود كم كم داره به استخون تبديل مي شه. حس شنواييش هم در حال رشده و  بند نافش هم كه شاهراه حياتيش براي اتصال به جفت هست هر روز محكمتر و ضخيم تر مي شود. پريروز رفتم دكتر و معاينم كرد و صداي تالاپ و تولوپ ناز قلبت رو شنيدم عشق مامي . قربونش برم مثل قلب گنجشك ريز و تند مي زد. الهي ...
11 تير 1390